پوتین‌شناسی پیشرفته با جاسوس دیپلمات؛ نقشه ویلیام برنز برای پوتین چیست؟
پوتین‌شناسی پیشرفته با جاسوس دیپلمات؛ نقشه ویلیام برنز برای پوتین چیست؟
خیلی‌ها فکر می‌کنند آمریکا درباره اوکراین اشتباه اساسی کرد، روسیه را دست کم گرفت و انتظار چنین چیزی را نداشت، اما هر چه می‌گذرد مشخص می‌شود چنین نبود و بعد از سال‌ها آمریکا با یک طرح پیچیده وارد بازی با روسیه شده است.

به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی آذرسلام، «دست به عصا» این شاید توصیف عمومی از سیاست خارجی آمریکا در برابر روسیه است. بسیاری سیاست آمریکا در برابر روسیه را محتاطانه ارزیابی می‌کنند و فکر می‌کنند آمریکا کوتاه آمده و متوجه تحرکات روسیه نشده است، اما آیا واقعا چنین است؟

اخیرا ارتش خصوصی واگنر و رهبرش با شورش علیه ژنرال‌ها و رئیس‌جمهور روسیه تا ۲۰۰ کیلومتری مسکو آمدند و قصد کودتا داشتند، هرچند با پادرمیانی رئیس‌جمهور بلاروس به مقرهای خود بازگشتند.

حالا شبکه سی.ان.ان به نقل از سه منبع آگاه گزارش داد، مقام‌های اطلاعاتی آمریکا از مدتی قبل از شورش گروه واگنر بر این باور بودند که یووگنی پریگوژین برنامه‌هایی برای تحت فشار گذاشتن مسکو دارد، هرچند دقیق نمی‌دانستند چه برنامه‌ای.

شبکه سی.ان.ان به نقل از سه منبع آگاه گزارش داد، مقام‌های اطلاعاتی آمریکا از مدتی قبل از شورش گروه واگنر بر این باور بودند که یووگنی پریگوژین، رئیس این گروه نظامی برای ایجاد چالشی بزرگ علیه رهبران نظامی روسیه برنامه‌ریزی کرده اما هدف نهایی این برنامه‌ برای آنها مبهم بوده است.

همین دو خبر به ما نشان می‌دهد آمریکا از نظر اطلاعاتی اشراف خوبی به مسئله روسیه دارد، پس ماجرا چیست؟ فرمان سیاست آمریکا درباره روسیه دست چه کسانی و آمریکا دنبال چیست؟

دیپلمات سابق و جاسوس فعلی؛ مرد شماره یک مقابله با روسیه کیست؟

موثرترین چهره در تعیین سیاست‌های آمریکا در برابر روسیه حتما رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، ویلیام برنز است.  برنز یک دیپلمات باسابقه و کارکشته است که ردپایش در برخی از مهم‌ترین پرونده‌های آمریکا به چشم می‌خورد. او سابقه سفارت آمریکا در مسکو را دارد و بهتر از هر کسی ولادیمیر پوتین و معادلات قدرت روسی را می‌شناسد.

می‌گویند حتی اگر تمام واشنگتن درباره پوتین حرف بزنند و تحلیل کنند وقتی نوبت به ویلیام برنز هم سکوت می‌کنند تا حرف او را بشنوند؛ اعتبار و وزن تحلیل برنز درباره روسیه و پوتین به شکل قابل ملاحظه‌ای بالا است.

برنز درباره پوتین می‌نویسد: من فکر می‌کند ترکیبی کمیاب از ویژگی‌های خاص روسی است؛ ازخودراضی، بدخلق و ناامن. او به واسطه شناخت طولانی مدتش از پوتین در تحلیلی متفاوت گفت که پوتین به جای کوتاه آمدن در ماجرای اوکراین حجم حمله را دو برابر می‌کند چون «نمی‌تواند شکست را بپذیرد.»

اعتبار حرف‌های برنز فقط به واسطه ریاست او بر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا نیست. شاید بشود گفت در دولت‌های اخیر آمریکا هیچ شخص دیگری به اندازه برنز تجربه ارتباط نزدیک با پوتین و روسیه را نداشته است. او به جز زیر نظر داشتن پوتین در تمام این سال‌ها از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ به عنوان سفیر در مسکو حضور داشت.

همه اینها برنز را در میان مدیران ارشد جو بایدن به شخصیتی منحصر به فرد تبدیل کرده است و برخی از حساس‌ترین وظایف را بر عهده دارد. این برنز بود که بایدن در پاییز گذشته بی‌سروصدا او را به مسکو فرستاد تا به پوتین در مورد حمله به اوکراین هشدار دهد، و اغلب نخبگان واشنگتن در تلاش برای پیش‌بینی اینکه پوتین در آینده چه خواهد کرد، به او روی می‌آورند.

میزان اعتبار برنز و البته جنس نگاه او به روسیه را می‌توان از میان سخنان همکارانش دریافت ویلیام تیلور، سفیر سابق ایالات متحده در اوکراین که مدت‌هاست مدیر سیا را می‌شناسد در توصیف برنز می‌گوید برنز بسیار بالغ، بسیار باتجربه و بسیار محتاط است و بسیار عاقلانه سخن می‌گوید. به خاطر این ویژگی‌ها و همچنین تجربه او درباره پوتین، ما به او گوش می‌دهیم.

پوتین شناسی که روسیه در اولویتش نبود

برنز ممکن است پوتین شناس خوبی باشد، اما حتی به نظر می‌رسد حتی او هم پیش‌بینی نمی‌کرد که روسیه و رهبر آن یعنی پوتین تا چه حد سیاست خارجی و امنیت ملی دولت بایدن را درگیر می‌کنند.

در جریان استماع رای اعتماد برنز در سنا در ماه فوریه، او گفت که به عنوان مدیر سیا، “چهار اولویت مهم و مرتبط با یکدیگر” خواهد داشت. این اولویت‌ها عبارت بودند از: “چین، فناوری، مردم و شراکت‌های سیاسی و امنیتی.”

روسیه در لیست اولویت‌های برنز نبود، البته اگر منصف باشیم، تعداد کمی از مردم واشنگتن از این موضوع ناراحت شدند چون اولویت اول واشنگتن چین و البته جاه‌طلبی آمریکا است.

همه‌چیز در ماه‌های پایانی سال ۲۰۲۱ تغییر کرد، زیرا پوتین نیروهای خود را در امتداد مرز روسیه با اوکراین به خط کرد. آمریکا به وضوح نگران شد و بایدن برنز را در سفری بی‌سروصدا به مسکو فرستاد تا در آنجا با مقامات کرملین ملاقات کند. بایدن نیز از طریق تلفن با پوتین صحبت کرد و نگرانی‌های ایالات متحده را در مورد افزایش نیروها منتقل کرد و هشدار داد که در صورت حمله به اوکراین مسکو بهای آن را خواهد پرداخت.

با گذشتن هفته‌ها، مقامات دولت بایدن تصمیم گرفتند برخی از اطلاعات ایالات متحده در مورد برنامه‌های جنگی احتمالی کرملین از حالت طبقه‌بندی خارج کرده و به اطلاع عموم برسانند. این یک مانور غیرعادی بود از سمت برنز بود تا تلاش‌های پوتین برای استفاده از تاکتیک‌ اخبار جعلی جهت توجیه حمله به اوکراین را خنثی کند. اقدامی که عملا پوتین را در عرصه رسانه شکست داد و حتی باعث شد تا ادعاهای درست احتمالی مسکو نیز شنیده نشود.

چین، چین و باز هم چین!

نکته جالب توجه این است که با وجود تلاش جدی سیا برای مقابله با پوتین مدیر سیا همچنان معتقد است چین تهدید ژئوپلیتیکی بلندمدت بزرگ‌تری برای ایالات متحده است تا روسیه. برنز در ماه آوریل به حاضران در جورجیا تک گفت، غول آسیایی به رهبری شی جین پینگ «از بسیاری جهات عمیق‌ترین چالشی است که سیا تا به حال با آن مواجه شده است».

پیشرفت‌های این کشور کمونیست در زمینه هوش مصنوعی، درهم تنیدگی اقتصادی با ایالات متحده و فعالیت‌های سایبری که از جمله اطلاعات کارمندان فدرال ایالات متحده را تهدید کرده است، تنها برخی از دلایل متعددی است که سیا برای اولویت بخشیدن به پکن دارد.

مشکل اساسی دیگر این است که گزارش‌ها حاکی از آن است که سیا شاهد شناسایی بسیاری از عوامل مخفی خود توسط پکن بوده است. این در کنار اعدام برخی منابع سیا در چین برای این سازمان فاجعه‌بار است.

برنز به عنوان بخشی از برنامه خود برای اطمینان از اینکه تمرکز بلندمدت سیا بر چین باقی می‌ماند، یک مرکز مأموریت چین تأسیس کرد که تنها مرکز این سازمان است که بر یک کشور خاص متمرکز است. این آژانس همچنین در حال افزایش بودجه خود برای کارهای مرتبط با چین است و امیدوار است تعداد افسران ماندارین زبان خود را دو برابر کند.

برنز همچنین یک مرکز مأموریت فراملی فناوری ایجاد کرده است که بر روی فناوری‌های نوظهور در کنار چالش‌های جدید مانند تغییرات آب‌وهوایی تمرکز دارد.

بن‌بست شکن

نکته جالب دیگر درباره برنز این است تقریباً غیرممکن است که کسی را در واشنگتن پیدا کنید که حتی به طور خصوصی از برنز انتقاد کند. برنز آدم خاصی است. به گفته یکی از مقامات ارشد سابق دولت بایدن، برنز کسی است که گاهی با یک جمله بار را از روی دوش بقیه بر می‌دارد و می‌گوید: آره، این کار واقعاً سخت است.

یکی از ضعیف‌ترین نقاط کاری دولت بایدن، تسلط طالبان بر افغانستان در ماه اوت گذشته بود که منجر به یک تلاش گسترده و مرگبار برای تخلیه فرودگاه کابل شد، اما همین نقطه ضعف یکی از مواردی بود که برنز باز هم توانست موفقیت کسب کند.

منتقدان این سوال را مطرح کرده‌اند که آیا جامعه اطلاعاتی ایالات متحده برای درک سرعت سقوط کابل بسیار کند بوده است یا خیر.

در طی آن هفته‌های پر فراز و نشیب، برنز بی‌سروصدا به کابل سفر کرد تا با رهبران طالبان پس از تسلط آنها بر پایتخت افغانستان صحبت کند. افرادی که او را می‌شناسند می‌گویند که او به شدت روی محافظت از شرکای افغان سیا متمرکز بود.

به نوشته پولتیکو یک مقام سابق دولت بایدن گفت: دلیلی وجود دارد که شما بیل برنز را برای مقابله با طالبان به افغانستان آن می‌فرستید، آن هم درست در لحظه‌ای که همه چیز در افغانستان در حال از فروپاشیدن است. این دلیل آن است که برنز فردی است که می‌تواند پشت میز برخی از سرسخت‌ترین و مستبدترین چهره‌های جهان بنشیند و راهی برای تامین منافع مردم آمریکا پیدا کند، آن هم درست در موقعیتی که دیگران را به هم می‌ریزد.

پوتین شناسی پیشرفته

پس از دیدار وی از کرملین در پاییز گذشته، برنز با تحلیلی واقع‌بینانه به آمریکا برگشت. او در جورجیا تک یک جمله گفت: «در طول سال‌ها آموخته بودم که هرگز عزم بی‌امان پوتین را به‌ویژه در مورد اوکراین دست کم نگیرم.»

همین نگاه بود که باعث شد آمریکا نهایت خلاقیت را در مقابله با پوتین به خرج دهد. پیش از هر کاری کمک‌های اطلاعاتی گسترده آمریکا به اوکراین باعث افزایش دقت حملات اوکراین شد. در گام بعد نشر عمومی اطلاعات حملات مسکو کمپین اخبار جعلی روسیه را بی‌ثمر کرد.

بهره‌برداری بعدی آمریکا این بود که به لطف تهاجم روسیه به اوکراین توانست روابط دیپلماتیک و امنیتی خود را تا حدی با اروپا بهبود ببخشد. این مسئله یکی از اولویت‌های بنیادین دولت بایدن بوده است.

مسئله بعدی ضربات کاری به پوتین بود. جنگ اوکراین باعث فشار به مردم روسیه و تحریک مخالفان پوتین شد. از طرف دیگر عدم پیشروی سریع ارتش باعث شکستن تصویر ارتش روسیه به عنوان ارتش دوم دنیا شد. دست آور آخر از این جنس نیز افزایش اختلافات داخلی در مسکو و شورش واگنر است که حداقل تا اینجا معادله‌ای باخت – باخت برای دولت روسیه و واگنرها بوده است.

در کنار این آمریکا توانست ایران را به خاطر ادعای مشارکت در جنگ اوکراین تحت فشار بگذارد، به چین درباره اقدام علیه تایوان هشدار روشن‌تری بدهد و البته یکی از مهم‌ترین متحدان کره شمالی، چین، ایران و سوریه را تضعیف کند و مسائلی را برای هر کدام خلق کند.

اگر آمریکا کمی خوش‌شانس باشد و شورش واگنرهای دوباره شعله بکشد می‌توان منتظر کاهش معنادار نفوذ روسیه در آفریقا شد. در صورت رخ دادن چنین اتفاقی متحدان آمریکا به سرعت جای خالی مسکو را پر می‌کنند.

برنز یک بار در توصیف پوتین گفت که آشوب تامین کننده منافع پوتین است. او با همکاری آنتونی بلینکن، آشوب را مهار کرد و با نظم و شراکت بین‌المللی – و البته کمی شانس – پوتین را به دام انداخت و انتخاب‌های مسکو را روزبه‌روز محدودتر کرد.

با این تفاسیر باید گفت آمریکا یکی از بهترین عملکردهای ممکن درباره یک بحران در دهه گذشته را در کارنامه خود ثبت کرده است. پس از اینکه عراق و افغانستان به باتلاق آمریکا تبدیل شدند حالا آمریکا با تغییر الگو، پیش‌بینی دقیق و تحلیل‌های واقع‌بینانه باتلاقی را خلق کرد که یکی از رقبای قدیمی‌اش را حسابی تضعیف یا حتی نابود می‌کند. آمریکا در خلق این موقعیت و تبدیل تهدید به فرصت بی‌خطا نبود و اشتباهاتی داشت، اما تا اینجا منافع ملی خود را خوب تامین کرده است، هر چند این بار نیز مردم اوکراین قربانی تامین این منافع شدند.

انتهای خبر/