حکایت ۷ دسته گل پژمرده کانون اصلاح وتربیت شهرمان
حکایت ۷ دسته گل پژمرده کانون اصلاح وتربیت شهرمان
علت گرایش به بزهکاری در این شرایط سنی چه بوده و عاقبت زندگی شان چگونه خواهد بود و ...

به گزارش آذرسلام، بلحاظ اقتضاء شغلی و مأموریت اداری توفیق پیدا کردم ، امروز در کانون اصلاح و تربیت مرکز استان اردبیل به تعداد هفت نفر از نوجوانان زیر ۱۸ سال که از شهرهای مختلف استان ، در این محل دوره محکومیت کیفری و بازداشت خود را سپری می کنند ، چند کلامی چهره به چهره گپ و گفت نمایم. رئیس کانون با خوشرویی به استقبالم آمده و برای ورود به بازداشتگاه این افراد که در واقع اتاق استراحت شان می باشد ، راهنمایی ام می‌کند….. بر روی یکی از دو تخته فرش کهنه پهن شده و در کنار تخت خواب های دو طبقه شان حلقه یی دوستانه تشکیل داده و سر سخن را آغاز می کنم …..
اصل مطلب بر علت بازداشت و چگونگی گذران محکومیت شان متمرکز است. کلمه «امیر» لفظ آغازین و مشترک اسامی کوچک پنج نفر از آن مجموعه هفت نفره و به عبارت دیگر هفت گل که رنگ رخسارشان به زردی گراییده و لبهایشان از قحطی لبخند ترک برداشته است. امیررضا ، امیرحسین ، امیرمهدی و ….. جرایم ارتکابی شان سرقت ، کلاهبرداری ، جرح با چاقو و شرب خمر می باشد….. شرح احوال و افعال مجرمانه هر یک از نوباوه گان محبوس که از خانواده فقراء بوده و پریشانی و نداری بر چهره های کودکانه شان اتیکت خورده ، گزارش مطولی می طلبد ، از طرف دیگر محذورات قانونی مانع از انعکاس همه مطالب است. لذا به یک گزارش ساده و تأمل برانگیز اکتفاء می کنم.
با استماع درد دل و آرزوهای برباد رفته و وقوف بر بطن گرفتاری آنان ، گزاره خبری مسئول بخش نگهداری مددجویان را که در ابتدای ورودم ، اظهار داشت ، ارتباط تلفنی این مکان با بیرون ، بدلیل سرقت سیم مخابراتی ، از چند روز پیش قطع شده و نامه نگاری اداری برای ترمیم خط هنوز به نتیجه نرسیده است ، بطور ناخواسته انبوهی از تشابهات و قیاس‌ها را در ذهنم پدیدار می سازد : « ….. گسست ارتباط عاطفی و تربیتی بین خانواده ، مدارس و نهادهای تربیتی و آموزشی و طیف دانش آموزان دیروزی که امروز بعنوان متهم و مجرم در کانون های اصلاح و تربیت و بازداشتگاه ها زندگی شان رنگ باخته و هیجان و نشاط در وجودشان پژمرده گشته است.
گسست مراودات اقتصادی با کشورهای خارجی که اغلب بصورت یک جانبه در قالب تحریم ها نمود عینی به خود گرفته و در مواقعی نیز بعلت سیاست های نادرست اقتصادی و ضعف مدیریتی ، فاصله دهشتناک طبقاتی را رقم زده و پیامدهای ناگواری برای قشر محروم و آسیب پذیر جامعه به ارمغان آورده است. و چندین نمونه از این نوع قطع حلقه اتصال و پیوستگی که بین منبع مولد و منشأ اثر با خط مصرف کننده مشهود بوده و آثار زیان بخشی در لایه های مختلف اجتماعی بوجود آورده است …..
در ادامه از سرگرمی ها و فعالیت هایشان می پرسم ، می گویند که در کارگاه کانون کار می کنند و در ساخت محصولات چرمی مانند کیف ، کمربند و … پیشرفت خوبی داشته اند. امیر حسین ۱۷ ساله که جرح با چاقو و شرب خمر در برگ هویتی اش ثبت شده ، می گوید ، درخواست اجرای احکام دادسرا را برای ساخت شلاق چرم قبول نکردیم. وقتی علت را می پرسم ، با بغضی که گلویش را گرفته جواب می دهد ، تجربه دردناکی از شلاق دارم. یک با به جرم شرب خمر ، ۸۰ ضربه در حالت عریان ( شلاق حدی ) خوردم و به آستانه مرگ نزدیک شدم ….. با شنیدن این سخت دوباره به اندام نحیف وی و شکلک های تتو شده در دست ها و بازوان وی و هم سلولی هایش خیره شدم. از آثار زخم های ناشی از جراحت چاقو و تیزی که بر گردن و دست های پنج نفر از آن گروه گرفتار و سرگردان بصورت خودزنی ! نقش بسته بود ، غمی جانکاه بر وجودم مستولی گشت. دقایقی با خود کلنجار می روم ….. از خود می پرسم ، چرا این طفلک ها بدینگونه اعتیاد به دیده شدن دارند ؟ !
علت گرایش به بزهکاری در این شرایط سنی چه بوده و عاقبت زندگی شان چگونه خواهد بود ؟ ….. این نوع خلاءها و فقدان ارتباطات دوسویه و تأثیرگذار کی و چگونه ترمیم خواهد شد ؟ بطور مسلم همانطوریکه واگن اقتصاد بدون پرداختن به زیرساخت ها و تمهیدات کارشناسی و صرفاً با « دستور » به سر منزل مقصود نمی رسد ، بی شک برای تربیت اصولی نسل آینده نیز پرداختن به اصول زیربنایی و ژرف اندیشی عالمانه ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد…..
انعکاس این برش کوتاه از اوضاع و احوال تألم بار مددجویان نوجوان کانون اصلاح و تربیت شهرمان که می توان گفت ، تا حدودی وجه اشتراک کانون های اصلاح و تربیتی سراسر کشور تلقی می گردد ، تلنگریست بر مسئولان ذی ربط ، تا همین امروز آستین همت بالا زده و طراحی نو دراندازند. که فردا بسیار دیر خواهد بود.
یادداشت:: ناصر بدری رز کارشناس مسئول معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان اردبیل
انتهای خبر/

  • نویسنده : ناصربدری رز